زبان کودکان، زبان کودکانه، سخن گفتن مانند کودکان، برای مثال بهر طفلی نو پدر تی تی کند / گرچه عقلش هندسۀ گیتی کند (مولوی - ۳۱۵)، هر نوع کلوچه و مانند آنکه از خمیر به شکل جانوران برای اطفال درست کنند
زبان کودکان، زبان کودکانه، سخن گفتن مانند کودکان، برای مِثال بهر طفلی نو پدر تی تی کند / گرچه عقلش هندسۀ گیتی کند (مولوی - ۳۱۵)، هر نوع کلوچه و مانند آنکه از خمیر به شکل جانوران برای اطفال درست کنند
آنچه از خمیر نان بصورت مرغان و جانوران دیگر جهت تسلی طفلان سازند و پزند و بدیشان دهند، (برهان) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج)، آنچه از آرد به صورت مرغان و دیگر جانوران سازند و پزند بازیچه و خوردن کودکان را، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : فخر رازی آرد را لیتی کند از برای طفلکان تی تی کند، مولوی (از فرهنگ رشیدی)، ، زبان کودکانه، سخن گویی همچون کودکان، (فرهنگ فارسی معین)، الفاظ گنگ کودکان که تازه زبان به سخن بازکنند و اطرافیان آنها را تکرار کنند برای نوازش و تشویق آنان به سخن گویی: ور نباشد گوش تی تی می کند خویشتن را گنگ گیتی می کند، مولوی (مثنوی چ خاور ص 34)، بهر طفلی نو، پدر تی تی کند گرچه عقلش هندسه گیتی کند، مولوی (مثنوی ایضاً ص 129)، ، کلمه ای باشد که مرغان را بدان طلبند، (برهان) (از فرهنگ رشیدی) (از فرهنگ جهانگیری) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء)، توتو، که مرغان را بدان طلبند دانه چیدن را، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، طلب کردن مرغ بچگان را برای دانه، (غیاث اللغات)، در زبانی ’؟’ از حروف انکار است چنانکه در فارسی نی نی، (غیاث اللغات) (آنندراج)، زنان پادشاهان گیلان را گویند، (برهان) (از فرهنگ جهانگیری)، لقب زنان پادشاهان گیلان، (فرهنگ رشیدی) (از ناظم الاطباء)
آنچه از خمیر نان بصورت مرغان و جانوران دیگر جهت تسلی طفلان سازند و پزند و بدیشان دهند، (برهان) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج)، آنچه از آرد به صورت مرغان و دیگر جانوران سازند و پزند بازیچه و خوردن کودکان را، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : فخر رازی آرد را لیتی کند از برای طفلکان تی تی کند، مولوی (از فرهنگ رشیدی)، ، زبان کودکانه، سخن گویی همچون کودکان، (فرهنگ فارسی معین)، الفاظ گنگ کودکان که تازه زبان به سخن بازکنند و اطرافیان آنها را تکرار کنند برای نوازش و تشویق آنان به سخن گویی: ور نباشد گوش تی تی می کند خویشتن را گنگ گیتی می کند، مولوی (مثنوی چ خاور ص 34)، بهر طفلی نو، پدر تی تی کند گرچه عقلش هندسه گیتی کند، مولوی (مثنوی ایضاً ص 129)، ، کلمه ای باشد که مرغان را بدان طلبند، (برهان) (از فرهنگ رشیدی) (از فرهنگ جهانگیری) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء)، توتو، که مرغان را بدان طلبند دانه چیدن را، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، طلب کردن مرغ بچگان را برای دانه، (غیاث اللغات)، در زبانی ’؟’ از حروف انکار است چنانکه در فارسی نی نی، (غیاث اللغات) (آنندراج)، زنان پادشاهان گیلان را گویند، (برهان) (از فرهنگ جهانگیری)، لقب زنان پادشاهان گیلان، (فرهنگ رشیدی) (از ناظم الاطباء)
حمی الغب. و آن تب صفراوی است که مادۀ آن در خارج عروق مانند فرج اعضاء و معده و کبد، تعفن ایجاد کند. (از بحر الجواهر). حمای غب. تب سه یک. رجوع به غب و تب و حمی و دیگر ترکیبهای آن دو و تب سه یک شود
حمی الغب. و آن تب صفراوی است که مادۀ آن در خارج عروق مانند فرج اعضاء و معده و کبد، تعفن ایجاد کند. (از بحر الجواهر). حمای غب. تب سه یک. رجوع به غب و تب و حمی و دیگر ترکیبهای آن دو و تب سه یک شود
که تب برد. که تب قطع کند. دافع تب. قاطع حمی. که علاج تب کند، دارویی تب بر. هر دوا که قطع تب کند. دواهای تب بر: کتین، پوست بید، اکالیپتوس. خینورمین بهترین تب برها است. آتبرین در مالاریا تب بر است
که تب برد. که تب قطع کند. دافع تب. قاطع حمی. که علاج تب کند، دارویی تب بر. هر دوا که قطع تب کند. دواهای تب بر: کتین، پوست بید، اکالیپتوس. خینورمین بهترین تب برها است. آتبرین در مالاریا تب بر است
ظهور نو، پادشاه حبش یا کوش که در زمان آسا با لشکر بیشمار برزم یهودا برخاست و در مریشه در وادی صفاته منهزم گشت. (دوم تواریخ ایام 14:9) (قاموس کتاب مقدس). و بنقل بستانی در چهاردهمین سال پادشاهی آسا زارح با یک ملیون سپاهی و 200 کشتی بقصد جنگ با یهود به مریشه رفت... و نسب زارح مورد اختلاف است و مظنون آن است که لغتی است عبرانی و نام ’سرخون یا سرکون’ اول یا دومین پادشاه از بیست و دومین سلسلۀ پادشاهان مصر است. (از دائره المعارف بستانی)
ظهور نو، پادشاه حبش یا کوش که در زمان آسا با لشکر بیشمار برزم یهودا برخاست و در مریشه در وادی صفاته منهزم گشت. (دوم تواریخ ایام 14:9) (قاموس کتاب مقدس). و بنقل بستانی در چهاردهمین سال پادشاهی آسا زارح با یک ملیون سپاهی و 200 کشتی بقصد جنگ با یهود به مریشه رفت... و نسب زارح مورد اختلاف است و مظنون آن است که لغتی است عبرانی و نام ’سرخون یا سرکون’ اول یا دومین پادشاه از بیست و دومین سلسلۀ پادشاهان مصر است. (از دائره المعارف بستانی)
ربع. تب که یک روز گیرد و دو روز گذارد. (منتهی الارب). تب چهارم. حمی الرابع: و بترین تبها که با این تب (سل) آمیخته گردد تب خمس است، پس ربع، پس شطرالغب، پس نایبه. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). تا بیدرنگ مشکل و صعب است بر طبیب بردن ز مرد پیر تب ربع در شتا اندیشۀ تو باد طبیبی که بیدرنگ درد نیاز پیر و جوان را کند دوا. امیر معزی (از آنندراج). ربع زمین بسان تب ربع برده پیر از لرزه و هزاهز در اضطراب شد. خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 156). رجوع به تب و تب چهارم شود
رِبْع. تب که یک روز گیرد و دو روز گذارد. (منتهی الارب). تب چهارم. حمی الرابع: و بترین تبها که با این تب (سل) آمیخته گردد تب خمس است، پس ربع، پس شطرالغب، پس نایبه. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). تا بیدرنگ مشکل و صعب است بر طبیب بردن ز مرد پیر تب ربع در شتا اندیشۀ تو باد طبیبی که بیدرنگ درد نیازِ پیر و جوان را کند دوا. امیر معزی (از آنندراج). ربع زمین بسان تب ربع برده پیر از لرزه و هزاهز در اضطراب شد. خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 156). رجوع به تب و تب چهارم شود
1- تب هایی که در قولنج کبدی و کلیوی دیده میشود. 2- تب های ضربه ای که در اثر ضربه های وارد بمغز و بصل النخاع دیده میشود. 3- تب هایی که مربوطبه ضایعات مغزی است. رجوع به فیزیولوژی دکتر کاتوزیان ج 2 ص 244 و رجوع به تب و دیگر ترکیب های آن شود
1- تب هایی که در قولنج کبدی و کلیوی دیده میشود. 2- تب های ضربه ای که در اثر ضربه های وارد بمغز و بصل النخاع دیده میشود. 3- تب هایی که مربوطبه ضایعات مغزی است. رجوع به فیزیولوژی دکتر کاتوزیان ج 2 ص 244 و رجوع به تب و دیگر ترکیب های آن شود